در ادبیات فارسی طنز هم به شعر است و هم به نثر و در هر دو صورت قطعات کوتاه ادبی است مانند طنز نویس معروف ایرج پزشک زاد، ویا به عبارتی بزرگترین طنزنویس قدیم ما عبید زاکانی است که از او آثاری به نظم و نثر مانده است که او را پدر هنر طنز در ادبیات فارسی می دانند.در ادبیات کلاسیک فارسی، طنز در میان آثار نویسندگان دورههای مختلف به اشکال گوناگون وجود داشت. در صدر این افراد، چنانچه قبلاًعرض کردم عبید زاکانی پدر هنر طنز در ادبیات فارسی است وعطار نیشابوری نیز در الهی نامه جنبههایی از طنز دارد. و طنز نویس بزرگ معاصر علی اکبر دهخدا صاحب چرند و پرند است. در آثار ایرج میرزا هم قطعات درخشان از طنز به جا مانده است.
با ظهور مشروطیت و ایجاد فضای نسبتاً باز مطبوعاتی، طنز بندهای تفریح های افراطی و سطحی را گسست و به عنوان نوع ادبی بسیار جدی، توجه بسیاری از نویسندگان و شعرای بزرگ را به خود جلب کرد. از جمله میرزا آقا خان کرمانی، از طنزپردازانی که در راه هدفش جان باخت. علی اکبر دهخدا، سید اشرف الدین حسینی گیلانی (نسیم شمال)، میرزاده عشقی و زین العابدین مراغه ای از پیشگامان طنز در ادبیات فارسی در دوران انقلاب مشروطه بودند. در نسل های بعدی محمدعلی جمااده، صادق هدایت، بهرام صادقی، منوچهر صفا، ایرج پزشکزاد نویسندگانی بودند که طنز را در برنامه کارشان داشتند.از طنزپردازان بنام معاصر ایران می توان خلیل جوادی، هادی خرسندی، عمران صلاحی، منوچهر احترامی، سید ابراهیم نبوی، کیومرث صابری فومنی (گل آقا)، ابوالفضل زرویی نصرآباد(ملانصرالدین)، ابوالقاسم حالت، جمشید عظیمی نژاد، دکتر فرشاد روشن ضمیر و دکتر مازیار نصرتی را نام برد.
در این پست سعی دارم بیوگرافی تعداد معدودی از طنز پردازان معروف ومشهور کشورمان رابه رشته تحریر در بیاورم ،که امیدوارم مورد پسند دوستان بزرگوار واقع گردد.
کیومرث صابری فومنی: ملقب به (گلآقا) ،به نظر من کیومرث صابری یکی از معروفترین طنز پردازان معاصر است مجله گل آقا ،آقای صابری را فکر کنم بیشتر دوستان بخاطرداشته باشند، استقبال مردم از این مجله، غیرقابل تصور بود. من بخاطر دارم تمامی نسخههای اولین شماره هفتهنامه گلآقا، در سراسر تهران ظرف کمتر از نیمساعت به فروش رفت. حقیر با توجه به علاقه وافری که به طنز دارم یکی از طرفداران پروپا قرص مجله مزبور بودم، شمارههای سال اول گلآقا بعداً در تیراژ وسیع تجدید چاپ شد . صابری بعد از آن، امتیاز انتشار دو نشریه دیگر را هم گرفت. انتشار اولین شماره ماهنامه گلآقا در مردادماه 1370 و همچنین انتشار اولین سالنامه گلآقا در اواخر همان سال، نشان داد که صابری بقولی با چنتهای پُر، پا به عرصه طنز کشور گذاشته است.بخاطر دارم در اولین نمایشگاه مطبوعات که در اردیبهشت 1371 که همزمان و پیوسته با چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد، گلآقا از میان تمامی نشریات کشور، حائز مقام اول شد و به دریافت جایزه اول نمایشگاه مطبوعات (لوح بلورین و تقدیرنامه) مفتخر گردید.در دومین نمایشگاه مطبوعات (اردیبهشت 1372) نیز جایزه دوم نمایشگاه را از بین تمام نشریات کشور نصیب خود کرد.در اردیبهشت 1373 در سومین نمایشگاه و اولین جشنواره مطبوعات، مقام اول و جایزه اول جشنواره مطبوعات کشور (لوح زرین) به گلآقا اهدا شد. و کمیته آیین نگارش اولین جشنواره مطبوعات، متشکل از اعضای گروه نگارش فرهنگستان ایران، گلآقا را به عنوان نشریه برتر، در زمینه درستنویسی و حراست از حریم زبان و ادب فارسی تأیید و برای احراز مقام اول به هیأتداوران جشنواره مطبوعات معرفی کرد.
واما برگردیم به زندگینامه ی مختصر کیومرث صابری فومنی ملقب به(گلآقا)، وی ادیب و طنزپرداز معاصر، هفتم شهریور 1320در صومعهسرا، یکی از شهرهای استان گیلان در شمال ایران، به دنیا آمد. پدرش که کارمند وزارت دارایی و اهل رشت بود، در سال 1317 به اداره دارایی صومعهسرا منتقل شد. در سال 1321 به اداره دارایی فومن انتقال یافت و چند ماه بعد در همان شهر درگذشت. خانواده او بسیار فقیر بودند. مادر صابری فرزند یک از سادات ترک و مورد احترام مردم بود.کیومرث صابری در سال 1345 ازدواج کرد. ثمره این ازدواج، یک پسر و یک دختر بود. پسرش آرش متاسفانه در سال 1364، بر اثر یک سانحه اتومبیل درگذشت.کیومرث صابری سرانجام در صبح روز 11 اردیبهشت 1383 پس از طی یک دوره بیماری فوت کرد.
ایرج پزشک زاد: من این ایرج پزشک زاد را بخاطر دائی جان ناپلئون خیلی دوستش دارم در واقع شناخته شدهترین شخصیت این داستان، شخصیت داییجان ناپلئون» است که فکر کنم بیشتر دوستان سریالش را مشاهده کرده اند.البته باید متذکر شوم مجموعه ی تلویزیونی دائی جان ناپلئون درقبل از انقلاب اسلامی ساخته شده است و گویا در آن زمان از تلویزیون هم نمایش داده شده است ،حقیر نسخه DVD این سریال را فکر کنم 5یا6 سال پیش تماشا کرده ام و در این مدت یاد شده شاید بیش از ده بار این مجموعه تلویزیونی را مشاهده کرده ام .ضمن اینکه باید یادی کنیم از زنده یاد غلامحسین نقشینه بازیگر نقش دائی جان ناپلئون ومرحوم پرویز فنی زده در نقش مش قاسم که به نظر من بهترین وزیباترین نقش ها را در این سریال ایفاء کرده اند.
پزشک زاد در سال 1306 خورشیدی در تهران متولد شد. وی کار نویسندگی را در اوایل دههٔ 30 با نوشتن داستانهای کوتاه برای مجلات و ترجمهٔ آثار ولتر مولیر و چند رمان تاریخی آغاز کرد.برخی سریال قهوه تلخ را کپی ناشیانهای از کتاب ماشاءالله خان در دربار هارون هارون الرشید نوشته ی ایرج پزشک زاد می دانند.و اما آثارش عبارتند از 1-ماشاءالله خان در در بار هارون ارشید سال (1337)
2- دائی جان ناپلئون (1349)که رمان می باشد.3-ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد سال 1352 نمایشنامه می باشد.4- خانواده نیک اختر(1379)5-حافظ ناشنیده پند6-انتر ناسیونال بچه پر روها7-شهر فرنگ از همه رنگ 8-پسر حاجی باباخان 9-بلیط خان عمو که نمایشنامه می باشد.10-طنز فاخر سعدی11-آسمون وریسمون(طنز ادبی)12- بوبول طنز اجتماعی13-خانواده نیک اختر ،رستم صولتان وگلگشت خاطرات که هر سه داستان بصورت طنز اجتماعی می باشند.
علی اکبر دهخدا:به نظر من علی اکبر دهخدا را همه می شناسند. فکر نمی کنم احتیاجی به معرفی زیاد باشد. ولی لازم دیدم بصورت خیلی خلاصه وار خدمت دوستان عرض کنم که وی در سال 1257 در تهران متولد شد وبه سال 1334 در تهران درگذشت .وی یکی از لغت شناسان معروف ،ادیب ،شاعر،وتمدار وچنانچه مستحضر هستید مولف وبنیانگذار لغت نامه دهخدا بود.وی با نگارش مقاله های بند در رومه صوراسرافیل ، در زمره مشروطه خواهان قرار گرفت . به همین سبب بود که او نیز مورد غضب محمد علی شاه واقع شد و اگر کمک سفارت انگلستان در امان گرفتن برای او نبود، سرنوشتی چون همکارانش ،میرزا حهانگیر خان شیرازی می یافت .مهمترین نام مستعار میرزا علی اکبر خان قزوینی در چرند و پرندش دخو بود. چرند و پرند مجموعه نوشتههای طنز اجتماعی و ی علی اکبر دهخدا است که در قالب داستانکوتاه، اعلامیه، تلگراف، گزارش خبری و. نوشته شدهاست.که بنظر من واقعاً کتابی در خور تحسین وخواندنی می باشد.و شتههای دهخدا در صوراسرافیل با نامهای طنز دخو، خرمگس، سگ حسن دله، غلام گدا، آزادخان، آزادخان کرد کرندی، علیالهی، کمینه اسیرالجوار، دخو علیشاه، خادم الفقرا، دخو علی، رئیس انجمن لات و لوتها، نخود همه آش، خوشحال، دمدمی، اویارقلی، و جناب ملا اینکعلی امضا شدهاست. و این شخصیتها در روایتها حضور دارند.دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد، او از پیش قراولان نثر مدرن فارسی محسوب میشود. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است.
حسین توفیق فرزند نجفقلی میرزا درسال 1258 در تهران متولد شد، او بنیانگذار، صاحب امتیاز و اولین مدیر مسئول هفته نامه توفیق بود ، نخستین نشریه فکاهی ،ی ایران ،شاعر ونویسنده ،طنز پرداز و رومه نگار ایرانی بود
حسین توفیق از همان ابتدا طبع و ذوق شعری داشت، وی نیمی از عمر خود را صرف ترویج معارف و توسعهٔ ادبیات کرد، او شاعری نکته سنج و رومه نگاری حساس بود.
به مدت چهار سال، از اواخر سال 1296 تا اواسط سال1300 ، سردبیر رومه گل زرد بود و در سال1301 موفق به گرفتن امتیاز نشریه هفته نامه توفیق شد که نشریهای ادبی فکاهی بود.
او در تهییج و تقویت قریحهٔ نو شاعران تأثیر زیادی داشت. او ، پس از سپردن اداره هفته نامه توفیق به تنها فرزندش محمد علی توفیق ، درگذشت.
پس از مرگ حسین توفیق با مدیریت فرزندش محمدعلی توفیق آغاز شد و تا کودتای 28 مردادسال 1332 ادامه یافت. این دوره خصوصاً پس از شهریور سال1320 ، با حاکمیت فضای باز ی و رهایی مطبوعات از اختناق همراه بود. از اینرو مطالب توفیق همانند اغلب جراید ی و انتقادی شد اما به صورت فکاهی.ادامه یافت
توفیق در دهه های 1330 و 1340 ش با مضامین ی و اجتماعی ، رونق دهة 1320 ش را یافت . سرمقاله ها با امضای کاکاتوفیق » و دیگر مطالب آن با انتقادی طنزآمیز به اوضاع اجتماعی چون گرانی و بیکاری و عملکرد شهرداری و شرکت واحد و مانند اینها، نوشته می شد.توفیق از جمله نشریات اثرگذار بود. دکتر علی شریعتی طنزها و شیوة آن را ستوده است ، دکترمحمد مصدق از آن به عنوان بهترین مجله یاد کرده و محمدعلی جمال زاده نیز آن را در حکم آیینه ای دانسته که در آن چهرة عامیانة معشوقه اش (زبان فارسی ) را می یابد .توفیق در دورة نخست وزیری هویدا ، انتقادهای طنزآمیز خود را متوجه وی و دولتش کرد. هویدا نیز درصدد برآمد که نشریة فکاهی دیگری را که بر آن نظارت داشته باشد، در مقابل توفیق ، عَلَم کند؛ ازینرو، امتیاز مجلة فکاهی کاریکاتور را به محسن دولّو واگذار کرد و تعدادی از طنزنویسان توفیق در آن مجله مشغول شدند . توفیق همچنان موفق بود تا اینکه در تیر 1350 به دستور هویدا برای همیشه بسته شد،از موضوعهای همیشگی توفیق ، ارائة چهرة نادان و عقب افتاده از نمایندگان مجلس بود که مجلس را نهادی سخیف معرفی می کرد. نخست وزیران نیز دستمایة اصلی کاریکاتورهای توفیق بودند. در این دوره علاوه بر کاریکاتورهای ی ، کاریکاتورهایی با پیامهای اجتماعی چاپ شد که حکایت از فساد ادارات و دستگاههای دولتی و شرکتها می کرد.
محمد علی جمال زاده :سید محمد علی جمال زاده در سال 1309 هجری قمری در شهر اصفهان به دنیا آمد.پدرش از ان مشهور واز مبارزان مشروطه خواه بود.اواز اولین نویسنده گانی بود که توانست تکنیک داستان نویسی اروپایی را آگاهانه به کار گیرد و لی هیچوقت به تکنیک داستان پردازی غربی تسلیم نشد.نخستین کتاب جمااده به نام گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران در سال 19 میلادی منتشر شد و در مجله کاوه از آن به عنوان یکی از بهترین اثرهایی که تا آن روز در زبان فارسی در مورد اقتصاد نوشته شده سخن راندند.در سال 1300 شمسی داستان کوتاه انتقادی ظنز فارسی شکر است » را در مجله کاوه به چاپ رساند. "فارسی شکر است" و پنج داستان کوتاه دیگر که مجموعاً در "یکی بود یکی نبود" به چاپ رسید در روزهای اول حتی در نظر خود نویسنده نیز کاری غیرجدی و تردید آمیز تلقی می شده است و او بیش از همه نگران قضاوت محمد قزوینی بوده که از اعضای برجسته آن گروه به شمار می رفته است،
ولی جالبه قزوینی در مورد آثار جمااده از هیچ گونه ستایش و تشویقی فروگذار نکرده است.سی و سه سال بعد، جمااده در این باره نوشت "به خوبی احساس می کنم که در کارهای ادبی امروز هم محرک واقعی من همان تشویق های آن بزرگوار است.داستان های جمال زاده عموماً رنگ و بوی خاطره و خاطره نویسی را دارد. خاطراتی که از دوران کودکی در ذهن نویسنده مانده و از نزدیک با آن ها دم خور بوده است. لذا نظرگاه یا زاویه ی دید جمال زاده در داستان هیا کوتاه و زمان هایش غالباً اول شخص مفرد است. من» یکی آدم اصلی که معمولاً نماینده یک نویسنده است، داستان ها را روایت می کند. کسی که در مرکز رویدادها و ماجراها قرار دارد یا به ترتیبی در معرض حوادث قرار می گیرد. گزینش نظرگاه اول شخص مفرد، نشانه ی علاقه ی نویسنده به گونه ای خاطره نویسی و حدیث نوفس است و چنان مهئ خود جمال زاده بارها گفته است، او بسیاری از داستان هایش را بر اساس خاطرات خود و اغلب خاطرات دوره ی جوانی اش نوشته است.»
یکی از ویژگیهای بارز نثر جمال زاده، مردمی و عامه پسند بودن آن است.جمال زاده تأکید بسیار داشت که زبان نوشتار را به زبان گفتار نزدیک کند. نثر جمال زاده ساده و عامیانه است و با واژگانی متنوع و گسترده، بدون این که بیانگر لحن، لفظ، لهجه های گوناگون، افراد جامعه یا قشر خاصی باشد. زبان او گزارشی و شوخی آمیز است و وابسته به سنت حکایت پردازی و اندرزگویی کلاسیک ایرانی است.»
طنز جمال زاده برخلاف طنز هدایت پیچیده و تاریک و ژرف نیست، صریح و روشن و دلنشین است. آثار این طنز را به صورت گزنده و نیش دارش می توان به سادگی در بیش تر داستان های یکی بود، یکی نبود» مشاهدکرد.
به نظر من نثر جمال زاده نثر میانه است. میانه از این که نه مثل زبان ادیبانه و رسمی درباری قاجار است و نه مانند زبان گفتاری هدایت و آل احمد و دیگران. بلکه آمیزه ای از هر دو.»
با همه ی زیبایی ها و شیرینی هایی که در نثر جمال زاده وجود دارد، اما چند عیب همواره زبان و نثر جمال زاده را می توان نام برد .
1-دل نکندن از نثر مقاله ای، 2. بسامد واژه های هم معنی و زیاده روی در به کار بردن مترادف، 3. استفاده از آرایه های ادبی و صنایع لفظی، 4. استفاده از لغات عربی و اروپایی، 5. به کارگیری صفت های پیاپی و هم سنگ برای یک نفر، 6. بزرجگ نمایی در مانندگی کسی که به چیزی یا کسی، 7. میل به سبک و سیاق گذشتگان و نوشته های باستانی.
وی در سال 1376 در 102 سالگی در یک آسایشگاه سالمندان در ژنو سوئیس در گذشت . آنطوریکه من شنیده ام وی آپارتمانش را در ژنو به یک خانه سالمندان منتقل کرد. گویا پس از فوت آن 26 هزار برگ از نامهها، دستنوشتهها و عکسهای او در خانهاش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شدهاست
بقلم ت- منصوری
طنز ,های ,سال ,، ,توفیق ,جمال ,جمال زاده ,در سال ,یکی از ,است و ,که در ,اولین جشنواره مطبوعات، ,کیومرث صابری فومنی
درباره این سایت